آراد برارزاده آراد برارزاده ، تا این لحظه: 10 سال و 5 روز سن داره

آراد، امید زندگی مامان و بابا

نی نی جدید!

دیروز دخترخاله عزیزم به دنیا اومد. من خیلی ذوق کردم. ببینید چقدر خوشکله! البته اولش که من دیدمش خیلی گریه کردم ولی بعش که دیدم یسناجون چقدر خوشکله کلی ذوق کردم و از ذوق یه عالمه شربت آلبالو خوردم و بالاخره خوابم برد! ...
13 شهريور 1395

سفر به شمال!

دوری از پدربزرگ و مامان بزرگم خیلی طول نکشید. من خیلی بابا و مامان رو اذیت کردم و اونا تصمیم گرفتند که منو ببرن شمال! اولش تو راه خیلی خسته شدم! ولی بعدش خیلی خوش گذشت! تفریح دو نفره و مردونه هم حال میده ها!   ...
13 شهريور 1395

گردش

من عاشق گردشم! همیشه وقتی مامان از سر کار بر می گرده، من می پرم بغلش و می گم منو ببر دد! منظورم همون پارک و خونه پدرجونه!   یه روز که از دوری بابابزرگ و مامان بزرگ تب کرده بودم؛ بالاخره مامان منو برد بیرون! خیلی خوش گذشت! یه عالمه بستنی خوردم و بازی کردم! ...
13 شهريور 1395

تولد باباجون!

 بعد رفتن بابابزرگ و مامان بزرگم خیلی دلم واسشون تنگ شده بود. اونقدر گریه کردم. بعد مامان و بابا منو بردن خونه پدرجون! وای چه عالی! بابام رو سورپرایز کرده بودن. تولدش بود. باباجون تولدت مبارک! منم از اول تا آخرش همش حواسم به کیک و کادوها بود. جای شما خالی خیلی خوش گذشت! ...
13 شهريور 1395

سفر به قم

دو هفته پیش با پدر بزرگ و مامان بزرگم رفتیم قم! جاتون خالی. خیلی بهمون خوش گذشت! من که کلی پیاده روی کردم. بعدش یه جوجه کباب خوشمزه خوردم! اصلا همه کباب های بابام خوشمزه است! شب هم رفتیم یه رستوران خیلی خوشکل تو فرحزاد! چقدر خوش گذشت! منم تا تونستم هم خودمو واسه بابابزرگم لوس کردم! ...
13 شهريور 1395
1